با یه چشم برهم زدن نیمی از عمرم رفت اما از خدا میخوام کم و کاستی‌هایی که در این سی‌سال با صبوری پشت سر گذاشتم، در نیمه بعدی جبران بشه تا بر عهدی که در مسیر هدفم دنبال میکنم جامه عمل بپوشم.

ممنون از همه‌ی عزیزانم که با وجود اینکه دیروز (سی شهریور) هیچ اشاره‌ای به تولدم در فضای مجازی نکرده بودم، یادشون بود و تبریک گفتن.

برخی دوستانم پرسیده بودن چرا پست یا استوری نذاشتی و اینقدر آروم و بی‌حاشیه زادروزت در سکوت پیش میره که در پاسخ به این دوستانم باید بگم وقتی حال هیچکس توی این شرایط سخت زندگی و مشکلات اقتصادی رو به راه نیست، چطور تولدم میتونه یه روز خاص باشه. هرسال وضع زندگی مردم کشورم با وجود این همه منابع ثروتی که داریم، بدتر از سال قبل میشه و آمار بالای خودکشی، بیکاری، فقر، فساد، گرانی، بی‌رحمی، تحریم و امسال هم دیگه کرونا قوز بالا قوز شده و دیدن و لمس این همه درد هم‌میهنانم قلبمو به درد میاره. وقتی در دنیای واقعیمون حال خوبی نداریم، برای چی باید توی فضای مجازی داد و بیداد راه بندازیم و الکی پُز بدیم؟!

قرار بود دیروز (سی شهریور) یک آهنگ شاد انگیزشی و مثبت تقدیمتون کنم ولی متاسفانه همین امواج منفی و شرایطی که ازشون گلایه کردم اجازه نداد تا به موقع آمادش کنم؛ اما به زودی منتظر آهنگ «سی‌سالگی» باشید.

با این حال دیشب خانواده عزیزم یک جشن تولد صمیمی گرفتن که عکساشو واستون در این پست گذاشتم.

بقیه عکسها در ادامه مطلب

امتیاز:

47 لایک

من دیگه خسته شدم، از این همه ترحم

از اشکایی که مونده، پشت یه مشت تبسم

دیگه طاقت ندارم، باید که دست به جنب بشم

باید یه کاری بکنم، که جون بگیره ریشه‌ام

بخشی از ترانه سی سالگی از راتین رها

امتیاز:

162 لایک

بیست و نهمین صفحه از دفتر عمرم نیز کامل شد و من وارد نخستین ساعات سی‌سالگی‌ام شدم. نزدیک شدن به مرز سی‌سالگی برای خیلی از آدم‌ها مأیوس کننده است؛ اما برای من مهم‌تر آن است که در ذهن آدمیان چه تصویری به یادگار گذاشته‌ام و چه نقش مثبتی برای جامعه داشته‌ام؟ همچنین برداشتم در این سال‌ها از اشتباهاتم چگونه بوده و آیا خود را برای غیرمنتظره‌های پیش‌بینی نشده آماده ساخته‌ام یا نه؟

به‌هرحال هرچه که رخ دهد به آن خوش‌بین خواهم بود، حتی اگر تلخ و اشتباه باشد. زیرا من به خطاها و شکست‌هایم، بیشتر از تصمیمات عقلانی‌ام ایمان دارم. چراکه آن‌ها به من قدرت کلان می‌دهند تا وصال موفقیت را سریعتر در آغوش گیرم.

خدای را سپاس که از نعمت خویش، معدود عزیزانی را به من بخشیده است که هرچند اندکند اما اقیانوس ارزشند و می‌دانم هرکدام‌شان تک‌نفره به اندازه هزاران نفر برایم عزت و افتخار می‌آفرینند. در واقع از همان کودکی در انتخاب دوستانم حساسیت ویژه‌ای داشته‌ام. برای مثال دور زباله هزاران مگس جمع می‌شود اما دور یک گل تنها چند زنبور عسل که رابطه‌ای بُرد بُرد دارند! یعنی این رفاقت؛ هم برای گل مفید است تا گرده افشانی کند و هم متقابلاً زنبورها از شهد شیرین و معطر آن سهم می‌برند تا معنای حقیقی و کامل یک رفاقت سالم باشند. حال آن آشغال و مگس‌های چندش‌آور کجا و آن گل زیبا با زنبورهای سینه‌چاکش که حتی با بوی معطرش آرام می‌شوند کجا؟! یا ساده‌تر آن‌که حسین (ع) در کربلا ۷۲ تن عاشق واقعی داشت و یزید ۳۰ هزار سپاه بزدل که من ترجیح می‌دهم همانند آن گل زیبا دورم خلوت باشد اما دوستان انگشت‌شمارم عین آن ۷۲ نفر واقعی باشند، نه تظاهری و دورنگ!

همچنین پروردگار را به بهانه چشیدن طعم شیرین عموشدن در سالی که گذشت هزاران بار شکرگزارم.

در پایان با فصل داغ تابستان وداع و به ماه عاشقانه‌های پاییزی سلام می‌کنم و مژده می‌دهم که به‌زودی تحفه تولدم را با ترانه‌ی «علاقه» تقدیم‌تان خواهم کرد.

✍ مردبارونی - ۱۳۹۸/۶/۳۰

پ.ن: از خانواده‌ام که امشب سورپرایزم کردن و تدارک این دورهمی جشن تولد رو کشیدند ممنونم. بابت تبریکاتتون هم سپاس❤

امتیاز:

165 لایک

هیچکس به اندازه‌ی خودت، برایت کافی نیست!

آرزوهایت از آن توست. با قدرت به پیش...

مردبارونی - ۱۳۹۸/۴/۷

یادگاریهای ۱۳۹۸/۲/۲۳ در جُرجافک

بقیه عکسها را در ادامه مطلب مشاهده فرمایید

امتیاز:

107 لایک